واحدهای صنفی
برخلاف سرزمینهای سرزمین ، شهرکهای قرون وسطی آزاد بودند. برخی از آنها به تجارت مشغول بودند و گروههایی را تشکیل می دادند که به اصناف صنفی بازرگان معروف هستند. با این حال ، اکثریت ، بازرگانان كوچكی بودند كه در اصناف صنایع دستی به عنوان استادان (بالاترین موفقیت و مقام) ، مسافرین (در سطح میانی) و شاگردها (مبتدی) سازماندهی می شدند. استاد قرون وسطایی به یکباره موارد زیادی داشت: خود یک کارگر ماهر. یک سرپرست ، سرپرستان مسافر و کارآموزان ؛ کارفرمای خریدار مواد خام یا نیمه تمام؛ و فروشنده محصولات نهایی از آنجا که صنعتگران قرون وسطی از ابزارهای دستی ساده استفاده می کنند ، مهارت خود یک کارگر کمیت و کیفیت بازده وی را تعیین می کند. کارآموزان و مسافرین دوره های طولانی یادگیری را تحت هدایت یک کارگر با تجربه تر تجربه کردند. هنگامی که او می توانست “شاهکار” تولید کند که با تأیید استادان صنفی مطابقت داشته باشد ، صنعتگر می توانست ورود کامل به اتاق صنفی را بدست آورد.
اصناف صنایع دستی از طریق آیین نامه سازماندهی می شدند. با کنترل شرایط ورود به یک کاردستی ، واحدهای صنفی عرضه کار را محدود می کنند. آنها با تعیین دستمزدها ، ساعتها ، ابزارها و تکنیک ها ، هم شرایط کار و هم روند تولید را تنظیم می کنند. استانداردهای کیفیت و قیمت ها نیز تعیین شده است. از نظر ماهیت انحصاری ، اصناف ، چه به صورت جداگانه و چه به صورت ترکیبی ، به دنبال کنترل کامل بر بازارهای محلی خود بودند. به منظور دستیابی و محافظت از انحصار خود ، اصناف صدای سیاسی به دست آوردند و در برخی از مناطق حق انتخاب تعدادی از اعضای خود را به شورای شهر بدست آوردند. در برخی از شهرها ، مانند لیژ ، اوترخت و کلن ، اصناف به کنترل سیاسی کاملی دست یافتند. به عنوان مثال ، 32 صنفی صنفی در لیژ پس از سال 1384 چنان بر این شهر مسلط شدند كه آنها شورای شهر و فرمانداران را نامگذاری كردند و خواستار این بودند كه همه تصمیمات مهم مدنی با رأی اکثریت اعضای آنها تصویب شود.
واحدهای صنفی در قرن 14th به رونق خود رسیدند. تخصصها به قدری متفاوت شده بودند که شهرهای بزرگ معمولاً بیش از 100 اتاق صنفی داشتند. به عنوان مثال ، در شمال اروپا ، در ابتدای دوره ، نجار خانه ها می ساختند و مبلمان می ساختند. با گذشت زمان ، مبلمان مبدل به یک هنر و صنعت جدید ، کارخانه وصال تبدیل شد ، و وصال کارگران از نجارها برای تأسیس صنفی های خود شکسته شدند. نجاران و چرخنده های مخصوص چوب (که تخصص در مبلمان را تبدیل به کارخانه تراشکاری می کنند) نیز واحدهای صنفی تاسیس کردند. کسانی که مبلمان و نقاشی های زینتی را تزئین و حکاکی می کردند نیز توسط یک صنف جداگانه نمایان می شدند.
این دوره از تخصص های شدید با خلافکاری برای ادغام صنایع مختلف مشخص شد – گرایشی که نشان دهنده رشد بازار و تمایل استادان کارآفرین برای گسترش توانایی های تجاری خود است. این به ضرر عملکرد صنایع دستی بود. با تمدید تمایز صنایع دستی ، صنایع دستی بسیاری تولید کالاهای مشابه را آغاز کردند. این امر باعث تحریک نیروهای رقابتی در بین صنعتگران می شود که باید خود را از مواد اولیه و بازار اطمینان دهند. به همین دلیل ، اربابان وسوسه شدند که از سایر صنایع دستی استفاده کنند و درگیری ناگزیر به وجود آمد.
همین گسترش بازار منجر به تمایز طبقات در یک کاردستی شد. از آنجا که عملکرد تجارت از اهمیت بیشتری برخوردار می شود ، آن صنعتگران باقیمانده وابسته به بازرگانان شدند. سرانجام ، اصناف بازرگان – در اصل نمایندگان تاجران – صنفی صنایع دستی را جذب کردند.
واحدهای صنفی صنایع دستی نیز دچار خرابی در ساختار شدند. از آنجا که استادان به دنبال حفظ سودهای در حال رشد بازار برای خود بودند ، ورود مسافران را به طور فزاینده ای دشوارتر کرد و ترجیح دادند در عوض آنها را به عنوان کارگر دستمزد به کار بگیرند. به همین ترتیب کارآموزان امید چندانی به صعود به استادی نداشتند. بنابراین ، روابط استاد-مسافر و کارآموز جای خود را به یک ترتیب کارفرما – کارمند داد ، و این استاد در حالی که کارمندان وی کارهای هنری را انجام می دادند ، وظایف بازرگان را انجام می دهد. شرایط برای توسعه سیستم اولیه صنعتی از فروپاشی این سیستم صنفی صنفی افزایش یافت. مسافرین محروم سرانجام به طبقه کارگران آزاد تبدیل شدند که کار خود را برای دستمزد در خارج از دیوارهای شهر – و خارج از محدوده مقررات صنفی – تمرین می کردند.
صنعت قرون وسطایی
برخی از صنایع که در آغاز قرون وسطی اندک بودند ، در مقیاس کاملاً بزرگ قرار گرفتند و این رشد بر تغییراتی در سازمان کار تأثیر گذاشت. مهمترین این صنعت، صنعت پارچه بود.
به دلایل هزینه و در دسترس بودن ، پشم تا ابتدای دوران مدرن ، ماده اصلی پوشاک در غرب اروپا بود. پارچه ابریشمی برای هر نوع استفاده در مقیاس بزرگ بسیار گران بود و پنبه فقط در حجم کمی رشد می کرد. تولید پارچه از پشم شامل چندین مرحله زمان بر است: تمیز کردن و کارتینگ (صاف کردن الیاف فرش و گره زده شده بریده شده از گوسفند) ، چرخاندن الیاف داخل نخ ، پارچه کردن نخ به پارچه ، بریدن گره و زبری و رنگ آمیزی