این موضوع برای بسیاری از سالها مورد بحث بوده است و بیشتر از یک راه برای بررسی آن وجود دارد. پاسخ به این بستگی دارد که آیا شما رنگ را به عنوان چیزی تولید شده توسط نور تعریف می کنید و یا به سادگی به رنگ آن نگاه کنید.
سیاه رنگی است که نور را جذب می کند، به این معنی که یک شی سیاه، تمام رنگ ها را جذب می کند و هیچ رنگی به چشم باز نمی گردد. بنابراین با این استدلال، من حدس می زنم می توانم استدلال کنم که سیاه رنگ نیست.
برخی می گویند که سیاه بودن رنگ نیست، اما اگر شما سه رنگ اصلی را قرمز، زرد و آبی ترکیب کنید نتیجه بسیار نزدیک به سیاه است. بنابراین می توان استدلال کرد که ترکیبی از سه رنگ باید به عنوان یک رنگ در نظر گرفته شود.
بنابراین من در مورد سیاه و سفید نتیجه می گیرم: یک شیء سیاه تمام رنگ ها را جذب می کند و هیچ کدام به چشم باز نمی گردند. اگر رنگ به عنوان چیزی تولید شده توسط نور دیده می شود، سیاه را می توان به عنوان عدم وجود نور تعریف شده است.
سیاه ترکیبی از چندین رنگ است و بنابراین می تواند به عنوان یک رنگ در نظر گرفته شود.
چگونه سیاه در مسیحیت استفاده می شود
رنگ سیاه در قرن ها به صورت نمادین در دین مورد استفاده قرار گرفته است. از لحاظ تاریخی، دین اقتدار ایجاد قوانین اجتماعی، اخلاق، اخلاق و دستورالعمل ها بوده است. به همین دلیل، دین همچنان بر شیوه ای که ما امروز به آن توجه می کنیم تأثیر می گذارد. در اینجا برخی از نمادهای سیاه که از طریق تاریخ بوده است.
در کتاب مقدس، کتاب پیدایش ادعا می کند که تاریکی قبل از نور وجود داشته است، و به همین دلیل مؤمنان گاهی می گویند که سیاه اولین از همه رنگ ها بود. از زمان حیات، سیاه به نظر می رسد که منعکس کننده منفی است، زیرا ما می دانیم که در تاریکی وجود ندارد. سیاه به عنوان بد و نماد تاریکی در نظر گرفته شده است، در حالی که نور نشان دهنده زندگی و چیزی دلپذیر و خوب است.
در طول قرون وسطی، کشیشان لباس سیاه را به عنوان نشانه ای از فروتنی و افتخار لباس پوشیدند. برای اینکه یک کشیش به معنای تمام لذتهای دنیوی را رد کند و طبق قوانین دین زندگی کند.
سیاه در بسیاری از کلیساهای مسیحی نیز در بسیاری از سبک های الهیاتی و پارچه های کلیسا مورد استفاده قرار می گیرد. سیاه نماد غم و اندوه و غم است و معمولا در طول عید پاک استفاده می شود، به عنوان یادآوری عیسی در صلیب.