بیش از 300 میلیون نفر از مردم بومی در تقریبا در هر منطقه از جهان، از جمله ساومی اسکاندیناوی، مایا گواتمالا، گروه های متعدد قبیله ای در جنگل آمازون، دالیات ها در کوه های جنوبی هند، سان و کوی از جنوب آفریقا، مردم بومی در استرالیا و البته صدها ملت بومی در مکزیک، آمریکای مرکزی و جنوبی و همچنین در اینجا در آنچه در حال حاضر به عنوان آمریکای شمالی شناخته می شود.

تنوع فراوانی در جوامع بومیان وجود دارد که هر کدام دارای فرهنگ، زبان، تاریخ و شیوه ی منحصر به فرد زندگی خود هستند. علیرغم این تفاوت ها، مردم بومی در سرتاسر جهان ارزش های مشترکی را به دست می آورند که از درک اینکه زندگی آنها بخشی از جهان طبیعی است و جدا نیست.

یک بار ارون لیونز، نگهبان ایمان Onondaga، گفت: “دانش ما عمیق است و از زندگی در یک مکان برای نسل های نامعلوم می آید. از زمان تماشای خورشید در شرق می آید و در قسمت های وسیعی از زمان در غرب از همان جا قرار دارد. ما با سرزمین ها، رودخانه ها و دریاهای بزرگ آشنا هستیم که ما را با مواجهه با مادرانمان فرا می گیرد. در واقع، ما زمینی را به نام “اتونوهه”، مادر خود می نامیم.

مردم بومی تنها افراد نیستند که درک ارتباطات همه موجودات زنده را می دانند. هزاران نفر از اقوام مختلف قومی وجود دارد که عمیقا درباره محیط زیست و هر روز برای محافظت از زمین مبارزه می کنند. تفاوت این است که مردم بومی از مزایای این هستند که به طور منظم از داستان و مراسم به مسئولیت های خود در زمین یادآوری شوند. آنها نه تنها به نحوی زندگی می کنند که نزدیک زمین می مانند، بلکه در دل ها و به نحوی که آنها جهان را می بینند. حفاظت از محیط زیست یک تمرین فکری نیست؛ این یک وظیفه مقدس است. هنگامی که زنان مانند پلین وایتسینگر، یکی از بزرگان در کوه بزرگ و کری دان، فعال حقوق زمینی شوشون غربی، صحبت از حفظ این سرزمین برای نسل های آینده است، آنها فقط درباره نسل های آینده صحبت نمی کنند. آنها درباره نسل های آینده گیاهان، حیوانات، آب و همه چیزهای زندگی صحبت می کنند. پائولین و کری درک کمبود نسبی انسانها در کل سیاره.
گذشته از دیدگاه متفاوت نسبت به رابطه آنها با دنیای طبیعی، بسیاری از مردم بومی در جهان نیز احساس یکپارچه و هنوز هم در حال حاضر مسئولیت یکدیگر را دارند. همکاری همیشه برای بقای مردم قبیله ای ضروری بوده است و حتی امروز همکاری در رقابت بیشتر در جوامع سنتی برتری دارد. این واقعا معجزه آسایی است که حس مشترک و تقوا در قرن بیست و یکم با توجه به میزان قابل ملاحظه ای بدبختی مردم بومی رو به رو است. در بسیاری از جوامع، افراد محترم، کسانی هستند که ثروت مادی بزرگ را جمع کرده اند یا موفقیت های شخصی شخصی را به دست آورده اند. بزرگترین احترام برای کسانی که به دیگران کمک می کنند، احترام می گذارد، کسانی که درک می کنند که زندگی خود را در یک مجموعه از روابط متقابل بازی می کنند.

شواهدی از این حس متقابل در جوامع چرکی وجود دارد. شوهر من، چارلی صاب، منجر به جنبش گسترده خود در میان چروکی می شود که در آن داوطلبان کم درآمد با یکدیگر برای ساخت مسیرهای پیاده روی، مراکز اجتماعی، مجتمع های ورزشی، خطوط آب و خانه ها همکاری می کنند. جنبش خودآموزی به خاطر ارزش مشترک چاروق برای همکاری به نفع مشترک است. این پروژه ها همچنین احساس خودکفائی را در بین مردم ایجاد می کنند.