برای درک اینکه چگونه هنر مدرن آغاز شد، یک پیشینه تاریخی کمی مفید است. قرن نوزدهم، زمان تغییر قابل ملاحظه ای و به سرعت در حال افزایش بود. در نتیجه انقلاب صنعتی (1860- 1760) تغییرات فراوانی در تولید، حمل و نقل و فناوری بر روی نحوه زندگی، کار، و سفر در سراسر اروپا و آمریکا تاثیر گذاشت. شهرها و شهرها در حال رشد و شکوفایی بوده است، زیرا مردم زمین را برای پرورش کارخانه های شهری ترک کرده اند. این تغییرات اجتماعی الهام گرفته از صنعت منجر به رونق بیشتر، بلکه شرایط زندگی کم و شلوغ برای اکثر کارگران شد. به نوبه خود، این منجر به: تقاضای بیشتر برای معماری شهری؛ تقاضای بیشتر برای هنرهای کاربردی و طراحی – به عنوان مثال ببینیدمدرسه Bauhaus – و ظهور کلاس جدیدی از کارآفرینان ثروتمند که تبدیل به هنرمندان و مشتریان شدند. بسیاری از موزه های هنری جهان توسط این سرمایه داران قرن نوزدهم تاسیس شدند.

علاوه بر این، دو پیشرفت دیگر تاثیر مستقیمی روی هنرهای زیبا در دوره داشتند. اول، در سال 1841، نقاش آمریکایی جان رند (1801-1873)، لوله رنگی قلع قابل انعطاف را اختراع کرد. دوم، پیشرفت های عمده ای در عکاسی صورت گرفته است ، به هنرمندان امکان می دهد عکس هایی را که می توانند در یک استودیوی نقاشی شده باشند، به تصویر می کشد. هر دو این تحولات به شدت به سبک جدیدی از نقاشی شناخته شده، ناامیدانه، به عنوان “امپرسیونیسم”، که اثر رادیکال در مورد اینکه هنرمندان نقاشی جهان در اطراف آنها را، و در این روند تبدیل شدن به اولین مدرسه بزرگ مدرنیست هنر تبدیل شده است.

و همچنین موثر چگونه هنرمندان هنر ایجاد، تغییرات اجتماعی قرن 19 نیز هنرمندان الهام برای کشف تم های جدید. به جای وحشیانه دنبال سلسله مراتب ژانرها و برخورد با موضوعات علمی که شامل اسطوره شناسی مذهبی و یونانی هستند، با پرتره و چشم اندازهای معنی دار در هم آمیخته شده اند – همه موضوعاتی که برای بالا بردن و هدایت تماشا طراحی شده اند – هنرمندان هنر را در مورد مردم آغاز کردند، مکان ها یا ایده هایی که آنها را علاقه مند می کند. شهرهای با ایستگاه های راه آهن جدید و زاغه های جدید، انتخاب های واضح داشتند و کلاس جدیدی از نقاشی ژانر را به وجودآوردندو چشم انداز شهری. سایر موضوعات مربوط به روستاهای حومه ای و نقاط تعطیلات توسط شبکه های راه آهن جدید بود که الهام بخش جدید نقاشی های چشم انداز مونه، ماتیس و دیگران بود. ژانر نقاشی تاریخ نیز به لطف بنجامین وستف (1720-1838) تغییر کرد، که نقاشی مرگ عموم وولف (1770، گالری ملی هنر، Ottowa)، اولین نقاشی تاریخ معاصر و گویا (1746-1828) که سوم ماه مه، 1808 (1814، پرادو، مادرید) معرفی یک زمین شکستن، اصطلاح غیر قهرمانانه.

قرن نوزدهم نیز شاهد تعدادی از تحولات فلسفی بود که تأثیر قابل توجهی بر هنر می گذارد. به عنوان مثال، رشد اندیشه سیاسی به کوربوت و دیگران منجر شد تا یک شکل آگاهانه از نقاشی های واقع گرایانه را تبلیغ کند ( همچنین به دیدگاهرئالیسم به امپرسیونیسم نگاه کنید )). همچنین، نشر تفسیر رویاها (1899) توسط سیگموند فروید، مفهوم “ذهن ناخودآگاه” را تبلیغ کرد، و هنرمندان را به دنبال شناختن نمادگرایی و بعد سورئالیستی می رساند. خودآگاهی جدیدی که فروید ترویج کرد، منجر به (یا حداقل همزمان با) ظهور اصطلاح گرایی آلمانی شد، به عنوان هنرمندان تبدیل به بیان احساسات و تجربیات ذهنی خود را.

وقتی هنر مدرن آغاز شد؟

تاریخ اغلب به عنوان نشانه تولد “هنر مدرن” نامیده شده است 1863 – سال که ادوارد مانت (1832-83) نمایش نقاشی تکان دهنده و غیر قابل احترام خود را Le Dejeuner sur l’herbe در Salon des Refuses در پاریس. با وجود احترام مانه به آکادمی فرانسه ، و این واقعیت که بر اساس یک کار رنسانس توسط رافائل طراحی شده بود، آن را یکی از پرطرفدارترین عکس های این دوره می دانست.

اما این تنها نشانه ای از تغییرات گسترده تر بود که در انواع مختلف هنر در فرانسه و جاهای دیگر اروپا اتفاق می افتاد . نسل جدیدی از ” هنرمندان مدرن ” با دنبال کردن اشکال هنری سنتی قرن 18 و اوایل قرن نوزدهم خسته شدند و شروع به ایجاد طیف وسیعی از “نقاشی های مدرن” بر اساس تم های جدید، مواد جدید و روش های جدید جسورانه .مجسمه سازی و معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفتند – و در حین تغییرات آنها حتی انقلابی تر نیز خواهند بود – امانقاشی هنری خوب است اولین میدان جنگ بین محافظه کاران و “مدرن” جدید بود.

ویژگی های اصلی هنر مدرن چیست؟

آنچه که ما “هنر مدرن” می نامیم، یک قرن طول می کشد و ده ها جنبش هنری مختلف را شامل می شود، تقریبا همه چیز را از انتزاع خالص تا حیرت گرا می پذیرد؛ از مدارس ضد هنر مانند داادا و Fluxus به نقاشی و مجسمه سازی کلاسیک؛ از Art Nouveau به Bauhaus و Pop Art. به طوری بزرگ بود تنوع است که دشوار است به فکر هر گونه ویژگی متحد که عصر را تعریف می کند. اما اگر چیزی است که هنرمندان مدرن را از سنت گرایان قبلی و بعدا پست مدرنیست ها جدا می کند، این باورشان است که هنر مهم است . برای آنها، هنر ارزش واقعی داشت. در مقابل، پیشینیانشان به سادگی تصور می کردندارزش داشت. پس از همه آنها در دوره ای که تحت نظام ارزش های مسیحی بود، زندگی می کردند و به سادگی “قوانین را دنبال می کردند”. و کسانی که پس از دوره مدرن (از سال 1970 تا بعد)، به اصطلاح “پست مدرنیست”، به طور عمده رد اندیشه ای را که هنر (یا زندگی) ارزش ذاتی دارد، رد کرد.

در چه راهی هنر مدرن متفاوت بود؟ (مشخصات)

اگر چه مشخصه مشخصی از “هنر مدرن” وجود ندارد، اما برای تعدادی از ویژگی های مهم ذکر شده است:

(1) انواع جدید هنر

هنرمندان مدرن اولین کسانی بودند که هنر کلاژ را توسعه می دادند ، اشکال مجموعه ، انواع هنری جنبشی (تلفن های همراه)، چندین ژانر عکاسی، انیمیشن (نقاشی و عکاسی)، هنر زمین و زمین و هنرهای نمایشی .

(2) استفاده از مواد جدید

نقاشان مدرن اشیاء را به بوم های خود، مانند قطعاتی از روزنامه ها و موارد دیگر، پیوند می دهند. مجسمه سازان از “اشیاء یافت شده” مانند ” آماده سازی ” مارسل دوشامپ استفاده کردند که از آن آثار هنری ناخوشایند را ایجاد کردند.مجموعه ها از عناصر معمول روزمره، مانند اتومبیل ها، ساعت ها، چمدان ها، جعبه های چوبی و موارد دیگر ساخته 

 

ویژگی هنر باربیزون